ژپتو ، پیرمرد مجسمه ساز هنگام کار بر اثر بمباران شهر ، پسرش را از دست می دهد . غمگین و افسرده در جنگل تصمیم می گیرد از تنه درخت یک عروسک چوبی درست کند . محافظ درختان برای اینکه عروسک چوبی ، تنهایی های پیرمرد را پر کند به پینوکیو حرکت می دهد . عروسک همراه ژپتو به شهر میرود که مردم از حرف زدن او متعجب می شوند . ژپتو که دوست دارد پینوکیو هم مثل پسرش درس بخواند او را راهی مدرسه می کند ولی یک فرد شرور او را تشویق می کند که عروسک خیمه شب بازی شود و شهرت بدست آورد .
ارسال دیدگاه
ارسال
جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید
دیدگاه ها