یوسف پسربچه یازده ساله ای است که آرزو دارد نذر مادربزرگ اش را ادا کند و آن پهن کردن قالیچه ای در کربلا است که نذر دایی امیر است که از دوران جنگ ایران و عراق به وطن برنگشته. یوسف، پنهانی قالیچه را برمی دارد و سوار اتوبوسی می شود که مقصدش کربلا است
یوسف پسربچه یازده ساله ای است که آرزو دارد نذر مادربزرگ اش را ادا کند و آن پهن کردن قالیچه ای در کربلا است که نذر دایی امیر است که از دوران جنگ ایران و عراق به وطن برنگشته. یوسف، پنهانی قالیچه را برمی دارد و سوار اتوبوسی می شود که مقصدش کربلا است