داستان یک نوجوان به نام والدوک ( والدی ) است که با مادرش زندگی میکند و زندگی او شده بازی کردن با رایانه و مادرش هم او را بسیار لوس بار آورده است. به ناگهان یک زلزله در زندگی او رخ میدهد و او متوجه میشود خاله مادرش می اید که از او مراقبت کند تا مادرش برای شیمی درمانی راهی بیمارستان شود . خاله مادرش زنی بسیار دنیا دیده است که با روش های خود از والدوک کار میکشد و او را به سمت مسئولیت پذیر شدن و داشتن یک رفتار مسئولانه سوق میدهد. این خاله که خود را در مرگ خواهرش مقصر میداند سعی میکند این مسئله را در مورد دختر و نوه او جبران کند. او عاشق چتربازی بوده و خواهرش از این مسئله بسیار نگران بود و یکبار بر اثر هیجان ناشی از پرش او سکته میکند و میمرد . پدربزرگ والدوک یا شوهر خواهر این خانم هم مردی بسیار پخته است که در روند داستان به آنها کمک میکند .
ارسال دیدگاه
ارسال
جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید
دیدگاه ها