تعداد بازدید: 1
تاریخ خبر: سه شنبه 21 شهریور 1396

«راز درّۀ فانوس‌ها» و «بچه‌های کشتی رافائل»

کتاب «راز درّۀ فانوس‌ها» نوشتۀ آقای «عبدالمجید نجفی» است.

داستان کتاب دربارۀ یک پسر نوجوان است که علاقه بسیاری به نویسندگی دارد. در شهری که او زندگی می‌کند زلزله‌ای رخ می‌دهد و این پسر از زبان خودش به روایت این زلزله می‌پردازد.

کتاب شامل دو بخش و چندین فصل است که در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

گزیده‌ای از کتاب:

یادم می‌آید در سال‌های گذشته، مامان زهره عکس‌های زیادی از پاییز آن منطقه گرفته بود. فصل مدرسه از راه رسیده بود و من نمی‌توانستم روزهای پیاپی، آنجا کنار مامان زهره، پدربزرگ و مامان جواهر باشم و میان رنگ‌های سبز، زرد، نارنجی، عنابی و قهوه‌ای پرسه بزنم؛ اما گاهی ظهر پنجشنبه‌ها می‌رفتیم ده و عصر جمعه برمی‌گشتیم.

خنکای هوا با بوی گندمزارهای دور شده، باعث می‌شد از قدم زدن کنار رودخانه و تماشای پرندگانی که به شکل هفت در حال کوچ بودند، سیر نشوم. امسال دارد از راه می‌رسد و بادهای شهریور خبر از پایان تابستانی پرماجرا می‌دهد. ماجرای زلزله هرچند هولناک بود؛ اما درس‌های بسیاری به من آموخت.

فهمیدم پدربزرگم، «جلیل خان مافی» چقدر خود را با غم دیگران هلاک می‌کند. زلزله باعث شد تا آدم‌های دور و اطرافم را بهتر بشناسم. از اینکه مامان زهره تصمیم گرفت مهدکودک بزند و خیال رفتن به خارج را از سرش بیرون کند، زندگی من و بابا فریدون هم عوض شد.

آشنایی با نویسنده:

عبدالمجید نجفی، متولد سال ۱۳۳۸ تبریز و از نویسندگان کودک و نوجوان، دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است. او علاوه بر تدریس در زمینۀ مسائل تئوریک ادبیات داستانی، دوره‌ای کارشناس و مربی کانون پرورش فکری بوده و همچنین به عنوان داور و مدرس با کانون پرورش فکری و حوزه هنری همکاری داشته و با دفتر مطالعات ادبیات داستانی وزارت ارشاد و گروه‌های نقد داستان کیهان بچه‌ها و سروش نوجوان نیز همکاری دارد.

از او آثار متعددی چون «برف آباد» (رمان)، «کت پشمی» (مجموعه داستان)، «کابوس ژنرال» (مجموعه داستان)، «گمشدگان جنگل آیسولان»، «چشم‌های مادرم»، «پرنده‌های سحرآمیز»، «پسر کوهستان» و... به چاپ رسیده است.

کتاب «بچه‌های کشتی رافائل» نوشتۀ  آقای «محمدرضا مرزوقی» است.

داستان این کتاب به شهر بوشهر و ماجراهای آن در بحبوحه جنگ هشت سالۀ دفاع مقدس می‌پردازد و با دستمایه قرار دادن داستان ورود کشتی رافائل به بوشهر از جنگی می‌گوید که در کنار سختی‌هایش، شادی‌های کودکانه‌ای هم داشته است.

رافائل یک کشتی بود که سرگذشتی غم‌انگیز ولی شنیدنی دارد. در سال ۱۹۷۶ محمدرضا شاه دو تا کشتی گردشگری به نام‌های «رافائل» و «میکل‌آنژ» از ایتالیا به عنوان تسویه بدهی تسهیلاتی که سال‌ها قبل دولت ایران به ایتالیا پرداخت کرده بود و ایتالیایی‌ها توانایی بازپرداخت آن را نداشتند دریافت کرد. رافائل بزرگ بود و با عظمت، یک کشتی باشکوه با همۀ امکانات تفریحی که در زمان خودش نظیر نداشت. این کشتی در سال ۱۳۶۲ توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد.

کتاب «بچه‌های کشتی رافائل» در سال ۱۳۹۳ توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسید و در سال ۱۳۹۴ جایزه کتاب سال «غنی‌پور» را آن خود کرد.

 گزیده‌ای از کتاب:

بوشهر... سال ۱۳۶۲. در بحبوحه جنگ و بمباران شهرها وقتی عراق دائم به بوشهر و خارک حمله می‌کند، محمد و چند تا از دوستانش که ساکن محله‌ای نزدیک گمرک و دریا هستند چالشی تنگاتنگ با این مسائل دارند. در چند صد متری محله آن‌ها کشتی رافائل مثل عروسی سپید و زیبا بر آب‌های آبی دریا لمیده است. کشتی‌ای که دائم توجه آن‌ها را به سمت خود می‌کشد و در آرزوی داخل شدن به آن و دیدن زیبایی‌هایی که وصفش را از این و آن شنیده‌اند، هستند.

اما درِ کشتی روی آدم‌های معمولی بسته است و فقط کارکنان نیرو دریایی و... می‌توانند در آن زندگی کنند. در واقع کشتی را خوابگاه مردان مجرد نیرو دریایی کرده‌اند. در این هیر و بیر، یک خانواده آبادانی جنگ‌زده هم به محله می‌آیند که دو بچه دارند. کوروش و آتوسا. پدرشان در شرکت نفت خارک، مأموریت دارد و آن‌ها به بوشهر آمده‌اند که به او نزدیک باشند. بچه‌ها با کوروش و آتوسا خیلی دوست می‌شوند. محمد به کوروش کمک می‌کند درس‌هایی را که به خاطر جنگ در ماهشهر نتوانسته، امتحان دهد در مدرسه بوشهر، پشت سر بگذارد و همین موضوع باعث دوستی‌شان با یکدیگر می‌شود. در اوج حملات به خارک کوروش و آتوسا مدتی از پدرشان بی‌خبر می‌مانند. از آن طرف محمد نقشه می‌ریزد و با زد و بند با یکی از کارکنان رافائل موفق شده راهی برای رفتن به کشتی و دیدن داخل کشتی را پیدا کند...

آشنایی با نویسنده:

محمدرضا مرزوقی متولد ۱۳۵۵ در آبادان است. از او آثاری مانند «شاه دخت بلخ»، «قطب‌نما کوچولو»، «جهان صورتی»، «خواب‌های پرِ قویی»، «رقص درناها» به چاپ رسیده است.

دسته بندی :

آیا مایل به نظردهی می باشید؟

مانده : (1000) حرف